Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-01@06:28:34 GMT

توافقات سازش در محاق

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۹۵۷۳۰

به گزارش روز یکشنبه ایرنا، پایگاه خبری- تحلیلی «الخلیج آنلاین» در گزارشی از پس رفت روند سازش برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی همزمان با مخالفت های مردمی با آن خبر داد و به علل و عوامل آن پرداخت و نوشت: در شروع سومین سال امضای توافقنامه عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی موسوم به "توافقنامه ابراهیم" با دولت های امارات و بحرین، شواهد بیشتری از شکست این توافقات در جلب نظر مردمی در منطقه خلیج فارس به چشم می خورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به نوشته این پایگاه، به نظر می رسد توافقنامه سازش و عادی سازی روابط چند دولت عربی با تل‌آویو از سپتامبر ۲۰۲۰ از جمله امارات و بحرین از اقبال بسیار اندکی در جامعه این کشورها برخوردار شده و این روند اقبال بسیار اندک هم کاهشی شده و همچنان ادامه دارد.

پایگاه الخلیج آنلاین با اشاره به یک نظرسنجی غربی آورده است: تازه ترین نظرسنجی انستیتوی واشنگتن نشان می دهد که این اقبال میان مردم کشورهای امارات و بحرین به شدت کاهش یافته است، به گونه ای که تنها ۲۷درصد شرکت کنندگان در امارات و ۲۰ درصد در بحرین بر این باورند که این توافق نامه ها ممکن است تاثیرات مثبتی برای منطقه در پی داشته باشد. این در حالی است که (براساس نظرسنجی های غربی) این درصد ها در سال ۲۰۲۰ به ترتیب ۴۷ و ۴۵ درصد بود زیرا آن زمان این توافقنامه ها بخشی از ادعای تشویق رژیم صهیونیستی برای رفتن به سمت حل بحران با فلسطینی ها، تعبیر می شد.

برپایه این گزارش، در عربستان سعودی که برغم فشار آمریکا برای پیوستن به اردوگاه سازش همچون دو همسایه اش، تاکنون اقدام به عادی سازی روابط با تل آویو نکرده نیز میزان اقبال از این گونه توافقنامه ها در جامعه تا نصف کاهش یافته و به ۲۰ درصد رسیده است.

الخلیج آنلاین ادامه داد: کاهش اقبال مردمی از روند سازش با رژیم صهیونیستی میان ملت های خلیج فارس، موضوع تازه ای نیست و از زمان امضای این گونه توافقنامه ها، نظرسنجی های مختلف نشانگر واقعیت دیدگاه ملت ها درباره آن بوده است. به گفته شرحبیل الغریب نویسنده و تحلیلگر فلسطینی و رئیس مجمع گفتگو و سیاست های روابط بین‌الملل، کاهش اقبال جامعه نشانگر باور نداشتن ملت های عرب به روند سازش است. این امر بویژه در میان ملت های خلیج فارس دیده می شود و آنها مشروعیت چنین توافقاتی را نمی پذیرند چرا که تنها فایده آن را مشروعیت دادن به اشغالگری اسرائیل در مقابل تضییع آرمان فلسطین و نه چیز دیگری می دانند.

الغریب در این خصوص به مصادیقی چون خودداری تماشاگران عرب جام جهانی قطر از مصاحبه با رسانه های رژیم صهیونیستی و نیز اقدام آنان در برافراشتن پرچم فلسطین و فریاد زدن نام فلسطین در متن و حاشیه رخدادهای جام جهانی اشاره کرد.

به گفته وی، ملت های عرب بخصوص در کشورهای عرب خلیج فارس به اهداف و مطامع رژیم صهیونیستی از روند سازش واقف هستند و آن را یک غده سرطانی در منطقه می دانند و به همین دلیل با عادی سازی روابط کشورهایشان با تل آویو مخالفت می کنند.

الغریب در این خصوص همچنین به حمایت گسترده مردمی از خانم "می بنت محمد آل خلیفه" رئیس سازمان آثار تاریخی و فرهنگی بحرین در پی مخالفتش با دست دادن با سفیر رژیم صهیونیستی و نیز مخالفت با انتشار هر گونه عکس از مجلس عزایی که با حضور این سفیر صهیونیست در منزل سفیر آمریکا برگزار شده بود، اشاره کرد.

وی افزود: هر چند دولت بحرین پس از این رفتار، خانم می را از کار برکنار کرد اما حمایت گسترده مردمی و ترند شدن هشتگ،"می متشکرم"، نشانگر همبستگی مردمی با این اقدام بود، به گونه ای که جنبش حماس اعلام کرد که رفتار خانم می در واقع نماد موضع حقیقی ملت بحرین در قبال عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. همزمان شاهد حمایت های گسترده از این اقدام در میان کاربران کشورهای مختلف خلیج فارس نیز بودیم.

به گفته وی، جنبه دیگری از شکست روند سازش، ناکام ماندن رژیم اسرائیل در زمینه جذب گردشگران عرب حوزه خلیج فارس است. برغم توقعات تل آویو از توافقنامه های حوزه گردشگری با امارات و بحرین، آمارها نشان از عدم استقبال مردمان این دو کشور از این امر دارد؛ به گونه ای که خبرگزاری آسوشیتدپرس ژانویه گذشته به نقل از منابع صهیونیستی خبر داد که برغم گذشت دو سال از توافقنامه سازش موسوم به "ابراهیم"، تبلیغات حوزه گردشگری رژیم اسرائیل برای جذب گردشگران اماراتی و بحرینی با شکست مواجه شده است.

بر اساس این گزارش، همین عدم استقبال موجب شکست اهداف مورد نظر تل آویو شده است؛ به گونه ای که از زمان پایان محدودیت های کرونایی، شاهد سفر بیش از دو میلیون نفر از سرزمین های اشغالی به امارات بودیم اما در مقابل تنها یک هزار و ۶۰۰ شهروند اماراتی برای گردشگری به سرزمین های اشغالی رفتند.

وزارت ذیربط در امر گردشگری رژیم صهیونیستی همچنین اعلام کرد که آماری از تعداد گردشگران بحرینی ندارد؛ هر چند "تعدادشان بشدت کم" است.

رئیس مجمع گفتگو و سیاست های روابط بین‌الملل افزود: پیامدهای مربوط به عادی سازی روابط این دو کشور عربی با رژیم صهیونیستی، از همان زمان قابل پیش بینی بود و به خودی خود نشانگر آن است که برغم اقدامات سازشکارانه برخی سران عرب، اهتمام و همدلی ویژه ای در میان ملت های عربی با آرمان فلسطین، مساله قدس و حمایت از ملت فلسطین وجود دارد.

الغریب گفت: این امر از سوی دیگر نشانگر شکست سیاست های اسرائیل بویژه در زمینه عادی سازی روابط با کشورهای عربی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر کنونی رژیم اسرائیل به آن افتخار می کرد و قول گسترش آن را داده بود.

وی اضافه کرد: باید از این پیامدها برای حمایت هر چه بیشتر از آرمان فلسطین استفاده کنیم و اجازه ندهیم خوانش اسرائیل در میان افکار ملت های عربی رسوخ کند.

الغریب افزود که درحالی که رژیم صهیونیستی در انتظار نزدیک شدن عربستان به خودش بود، ریاض با نزدیک کردن روابط خود به ایران، منطقه را شگفت زده کرد. این رخداد، ضربه بزرگی به محافلی در رژیم صهیونیستی زد که روی چرخش عربستان سعودی به تل آویو و افتادن ریاض در مسیر عادی سازی با این رژیم، حساب باز کرده بودند.

وی در پایان تاکید کرد که رژیم اشغالگر قدس هم اکنون در بحران سیاسی هم در حوزه داخلی و هم حوزه خارجی گرفتار شده است و دنبال آن است که کوچکترین موفقیتی را در زمینه عادی سازی رقم بزند تا مدعی شود که روند سازش همچنان برقرار است و حتی امکان پیشرفت دارد اما این امر با حقیقت و واقعیت های جاری سازگاری ندارد.

جهان آسیای غربی ۰ نفر برچسب‌ها بحرین رژیم صهیونیستی امارات‌ متحده ‌عربی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: بحرین رژیم صهیونیستی امارات متحده عربی بحرین رژیم صهیونیستی امارات متحده عربی رژیم صهیونیستی عادی سازی روابط امارات و بحرین گونه ای توافقنامه ها ملت های عرب خلیج فارس روند سازش تل آویو ملت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۹۵۷۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جعل نام خلیج‌فارس کار انگلیسی‌هاست

بی‌بی‌سی، نخستین رسانه‌ای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.

به گزارش مشرق، بی‌بی‌سی، نخستین رسانه‌ای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا هم نخستین رئیس‌جمهور این کشور بود که در طول تاریخ به نقشه و اسناد بی‌اعتنا شد و این نام جعلی را بر زبان آورد.

انگلیس در کنار گسترش پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد؛ بنابراین، ما در عین حال که باید به حفظ تمامیت ارضی خودمان و حفظ منافع و مرزهایمان که مسئله‌ای انکارناپذیر است، در عمل و زبان تأکید کنیم، باید بدانیم که این حرکت از ناحیه استعمار است.

ما حاضر نیستیم سر سوزنی از مسائلی مانند نام واقعی و قدیمی خلیج‌فارس و مرزهای خود بگذریم. اینها خلاصه‌ای بود تا به مناسبت روز خلیج‌فارس(دهم اردیبهشت) روزنامه همشهری با قاسم تبریزی درباره همه جوانب نام مجعول «خلیج عربی» به جای «خلیج‌فارس» به گفت‌وگو بنشیند که در ادامه می خوانید.

نخستین کسی که نام مجعول «خلیج عربی» را به‌کار برد، چه‌کسی یا چه رسانه‌ای بود؟

رسانه انگلیسی بی‌بی‌سی بود. جمال عبدالناصر در سال‌های ۱۳۳۹و ۱۳۴۰با شاه درگیر شد و در مسئله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، اما پیش از او انگلیسی‌ها این نام را به‌کار بردند.

انگیزه بی‌بی‌سی برای این مناقشه چه بود؟

درگیری بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس؛ چراکه به مرور زمان آمریکایی‌ها به ایران مسلط شده بودند، اما کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هنوز مستعمره انگلیس بودند. این اختلاف، اساسی بود و طراحی‌اش توسط حرکت استعمار شکل گرفت تا حرکتی حساب شده به شمار رود که آثار بلندمدت هم دارد.

ما ایرانی‌ها برای حفظ منافع ملی‌مان در این بین چه کار می‌توانیم انجام دهیم؟

اول عمومیت بخشیدن به نقشه ایران و خلیج‌فارس است. نقشه‌های ما مربوط به سال ۱۶۰۰میلادی است. از نظر تاریخی هم که مشخص است. دوم اینکه باید حرکت استعمار در منطقه را شناخت؛ چراکه انگلیسی‌ها قریب به ۲۰۰سال قبل به منطقه آمدند و شروع به نفوذ و برنامه‌ریزی کردند. حتی کوچ خاندان‌هایی از شبه‌جزیره نجد و حجاز به جزایر خلیج‌فارس جزو برنامه‌های مدون و از پیش تعیین شده آنان بود.

به تعبیری می‌توان روی همین برداشت عنوان کرد کسانی که امروز در بحرین حاکم‌ هستند، اصلا بحرینی نیستند. اتفاقاً در آن منطقه به‌طور مثال همه شیعه بودند و اینگونه طیف‌های خوارج یا سنی متحجر را وارد بحرین و خلیج‌فارس کردند و در بحرین حاکمیت را به‌تدریج به آنها سپردند. خلاصه برنامه‌ریزی‌های حساب شده طی این ۲۰۰سال که از سوی دیگرو برخلاف حرکت های آنها به انقلاب اسلامی منتج شد را در منطقه به‌وجود آوردند.

جمهوری اسلامی ایران با گذشت ۴۵سال از انقلاب اسلامی، چه شیوه‌ای را در قبال این سیاست موذیانه اتخاذ کرده است؟

جمهوری اسلامی ایران به نام خلیج‌فارس تأکید داشته و دارد. عموما شورای کشورهای خلیج را آمریکایی‌ها پس از انقلاب اداره کردند. آمریکایی‌ها هم پس از انگلیسی‌ها و بعد از انقلاب در دایره ایران‌هراسی به این سیاست دامن زدند، اما ایران همچنان بر حق حاکمیت خودش و نام خلیج‌فارس مصرانه تأکید دارد.

شما اشراف کاملی بر تاریخ پهلوی اول و دوم دارید. رژیم شاه در حوزه خلیج‌فارس و نامگذاری مجعول خلیج عربی چه سیاستی را دنبال می‌کرد؟

آنها به‌دلیل سلطه انگلیس و آمریکا بی‌تفاوت از اصل موضوع می‌گذشتند و شاید در مواردی روی نام تکیه می‌کردند.

نمونه بارز این مصداق در چه موردی به‌طور بارز خودش را نشان می‌دهد؟

در مورد بحرین. نامه‌ای سال ۱۳۴۵داریوش همایون به هویدا می‌نویسد که اصلا بحرین چه ارتباطی به ما دارد؟! ما آنجا نه منافعی داریم و نه آنجا ارزشی برای ما دارد. او در آن نامه می‌نویسد که آنجا مشتی عرب هستند که گرایش به فارسی هم ندارند. این اتفاق درست ۳سال قبل از آن رخ داد که بحرین را جدا کردند. از سال‌های ۱۳۴۵هم مذاکرات پنهانی بین آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها با ایران انجام شد و اسنادش موجود است.

اسدالله علم در خاطراتش بارها اشاره می‌کند که ما درباره بحرین مذاکره کردیم، اما هیچ‌کس نمی‌گوید که چه اقدامی صورت گرفت. نهایتاً آخرین تیر خلاص را اردشیر زاهدی که خودش از اعضای سازمان سیا بود، بر پیکر ایران وارد کرد و بحرین از ایران جدا شد. کشورهای دیگر هم اسنادی از دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در اختیار دارند که مرتباً رضاشاه به حضور انگلیسی‌ها در بحرین اعتراض می‌کند.

مردم بحرین که آنجا استان چهاردهم ما محسوب می‌شد، برای سفر کردن به شیراز و بوشهر، به اصرار و ابرام انگلیسی‌ها مجبور بودند گذرنامه بگیرند! اسناد این بخش در مجله مطالعات تاریخی موجود است. حکومت پهلوی بی‌توجه به این ارتباطات بود و در بهترین حالت فقط اعتراض می‌کرد. از نظر سیاسی هم به خصوص از دوره سلطه آمریکا بر ایران، شاه و ساواک از نظر سیاسی علیه عراق، مصر و سوریه موضع می‌گرفتند.

بیشتر اقدامات رژیم پهلوی دوم هم حراست از کارهای آمریکا و انگلیس است. نقش سناتور مسعودی هم که در مواردی سندی وجود دارد که او هم رشوه‌هایی دریافت می‌کرد، روشن است.

سیاست رژیم شاه در قبال خلیج‌فارس به همین‌ها خلاصه می‌شد؟

حاکمیت پهلوی در دوران رضاشاه ذیل سیاست جاری انگلیس در منطقه بود. در دوره محمدرضا خصوصاً پس از کودتای ۲۸مرداد، باز ذیل سیاست جاری آمریکا قرار داریم؛ پس نخست، سیاست آمریکا، خط‌مشی تعیین می‌کند. دولت برای آنها چنان بی‌اهمیت بود که وقتی در مجلس مطرح کردند چرا بحرین جدا شد، هویدا گفت: دختری بود که به خانه شوهر رفت! این گزارش به خودی خود سندی است که چاپ شده و وقیحانه‌تر از این نمی توان درباره بحرین نظر داد. آنها هیچ‌یک، آن قیود را نداشتند و نمی‌پذیرفتند. کما اینکه در عهدنامه سعدآباد همین‌طور است. او بخشی را به کمال آتاتورک بخشید. به معنای واقعی کلمه ذیل سیاست کشورهای خارجی حرکت می‌کردیم و خودمان را در سایه و آینه آنها می‌دیدیم و به جای می‌آوردیم و خبری از استقلال نبود. حال، قاجار مستقل بود اما بی‌عرضه و بی‌لیاقتی‌اش را در همه امور نشان می‌داد. شاه در مورد خلیج فارس هیچ تقیدی حس نمی‌کرد.

چرا؟

چون خودشان توسط استعمار در رأس کار بودند و باید در سایه اهداف آنها حرکت می‌کردند.

ترامپ ظاهراً نخستین رئیس‌جمهور آمریکاست که نام خلیج‌فارس را در گفتارش به خلیج عربی تغییر داد. نظرتان درباره او و موضعش چیست؟ چون به هر حال همه روسای جمهور آمریکا قبل از او دست‌کم در گفتار رعایت کرده‌اند که برای ذکر نام خلیج‌فارس به نقشه‌ها و اسناد قدیمی پایبند باشند. نظر و موضع شخصی‌تان درباره جهت‌گیری او چگونه است؟

به قول خود آمریکایی‌ها، او که قدری از نظر عقل کم دارد و دیوانه است. حال نمی‌خواهم آن عبارت زشت را به‌کار ببرم، اما رؤسای جمهور آمریکا چه جمهوری‌خواه و چه دمکرات، براساس منافع ملی و موقعیت جهانی‌شان سخن می‌گویند.

پس نباید چندان از سخن آنها ناراحت شد؛ چراکه دیکته‌ای است که خود حاکمیت به آنها می‌گوید. آنها مجری و بازیگر عرصه سیاست البته در سطح کلان‌ هستند. از ۱۳۲۰تا به امروز ما وقتی این ۸۰سال را رصد می‌کنیم، علیه منافع و اقتدار یا استقلال ملی ما تفاوتی بین جمهوری‌خواهان و دمکرات‌ها وجود ندارد.

مطالبی که مطرح می‌شد، سیاست جاری آنهاست؛ حال می‌خواهد جیمی کارتر باشد یا کندی که خودش را به‌عنوان مدافع صلح جهانی مطرح می‌کرد یا نیکسون به‌گونه‌ای دیگر.

آنها تفاوتی ندارند و عمدتاً چیزی مطرح نمی‌کنند که به منافع و موقعیت‌شان آسیب بزند؛ لذا در مسائلی مانند خلیج‌فارس با هم مشترک‌اند؛ بنابراین توصیه می‌کنم که اتفاقاً خیلی عادی به آن مسائل بنگریم؛ چراکه همان حرف‌ها را دیگران در آمریکا به‌گونه‌ای دیگر زده‌اند؛ مثلا کارتر مطرح کرد که ما در منطقه منافع داریم و امام(ره) از ابتدا با همان یک جمله کارتر برخورد کرده و فرمودند: آنها چه حقی دارند که در خلیج‌فارس منافع داشته باشند؟! هر یک با ادبیاتی می‌گویند اما عمدتا منافع اصلی‌شان را درنظر می‌گیرند.

به‌عنوان مورخ و تاریخدان می‌خواهم نظر شما را در این‌باره بدانم که چرا برخی خوانندگان خارج از کشور (لس‌آنجلسی‌ها) و مشخصا کسی که ترانه‌ای با نام خلیج همیشگی فارس داشت، به‌رغم موضع‌گیری‌های سیاسی در زمینه‌های دیگر، جرأت خواندن ترانه خودش را در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ندارد. او اتفاقاً می‌گوید من آدمی سیاسی نیستم، اما به‌خودش اجازه می‌دهد که درباره سیاست‌های خرد و کلان اظهارنظر کند. چرا چنین جمع اضدادی وجود دارد؟

اینها ۳دسته‌اند؛ یک دسته رجال سیاسی، درباری و نظامی حکومت پهلوی‌اند. آنها با همان ایدئولوژی شاهنشاهی ابراز نظر و تصمیم‌گیری می‌کنند و خط‌مشی‌شان همین است.

دسته‌ای دیگر، تحصیل‌کردگان غرب‌ هستند که نسل دومشان مثل ولی‌رضا نصر یا هوشنگ امیراحمدی مستقیم یا غیرمستقیم مشاور کاخ‌سفیدند. اینها براساس منافع آمریکا صحبت می‌کنند.

دسته سوم آدم‌های عادی را دربرمی‌گیرند؛ کسانی که پیش از انقلاب یا پس از انقلاب اینجا کبابی یا مغازه داشتند یا به نوعی تجارت یا معاش می‌کردند. آنها تعلقاتی نسبت به ایران و جامعه و فرهنگ و مردم ایران دارند، اما در مسائل سیاسی کم‌و بیش تحت‌تأثیر رسانه‌های غربی‌ هستند. در خاطراتشان هم این مهم عیان است.

خواننده‌ای از این دست در کدام دسته جای می‌گیرد؟

لاجرم در دسته سوم. همه فعالیتشان بستگی به روحیه خودشان و جو حاکم کشوری دارد که در آنجا مقیم‌ هستند.

دانش سیاسی این عده را در بستر تاریخی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متأسفانه دانش سیاسی لازم را هم ندارند و بیشتر از روی احساسات واکنش نشان می‌دهند.

تکلیف ما امروز با موضوع نامگذاری خلیج‌فارس و خلیج عربی چیست؟

این موضوع ابزاری است تا ما را آزار دهند. گاه ذهن ما را از مسئله اصلی دور می‌کنند و گاه نزدیک! در اینکه خلیج‌فارس مربوط به تاریخ چند هزار ساله ایران است، هیچ شکی نیست؛ حتی تا عربستان و یمن جزو خاک ما بوده است. اینجا یک مسئله تاریخی مطرح است و دیگری جغرافیای تاریخی. آنچه حداقل برایمان باقی مانده، باید حافظش باشیم؛ آن هم به‌گونه‌ای که کوچک‌ترین خدشه‌ای به آن وارد نشود، اما در عین حال بازی استعمار را نباید فراموش کرد؛ یعنی وقتی او می‌گوید خلیج فارس یا خلیج عربی، در هر دو حال می‌خواهد ما را با کویت، کشورهای منطقه و کل جهان عرب دربیندازد.

در عین حال که خلیج‌فارس جزو مسلمات غیر قابل انکار ماست و این منطقه متعلق به ما بوده و هست؛ گرچه امروز دیگر درباره بحرین ادعای مالکیت نمی‌کنیم و پذیرفته‌ایم که در گذشته و در زمان شاه آنجا کشور شده و اروپایی‌ها خیانت کرده اند، اما بحرین را محترم می‌شماریم. اینها جملگی جمع اضداد نیست، بلکه همانگونه که آن کشور برای ما محترم است، حفظ و حراست مرزهای ما در شمال، جنوب و شرق و غرب محفوظ خواهد بود. در عین حال نغمه‌های استعمار برای جدایی و اختلاف موضوعی دیگر است.

خلیج فارس خانه ما است

رهبر معظم انقلاب:اینکه امروز شما می‌بینید دشمنان حرف‌های بزرگ‌تر از دهان خودشان می‌زنند، همه‌اش قابل پاسخگویی است از سوی ملّت ایران. می‌نشینند طرّاحی می‌کنند که ایران باید در خلیج‌فارس رزمایش نظامی نداشته باشد؛ چه غلط‌های عجیب‌غریبی! او از آن طرف دنیا می‌آید اینجا رزمایش راه می‌اندازد؛ شما اینجا چه‌کار می‌کنید؟ خب بروید در همان خلیج خوک‌ها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا می‌خواهید رزمایش [کنید]. در خلیج‌فارس شما چه‌کار می‌کنید؟ خلیج‌فارس خانه‌ی ما است. خلیج‌فارس جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیج‌فارس به‌اضافه‌ی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتی هستیم با تاریخ، قدرتمند.

بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۳ /۱۳۹۵/۰۲

دیگر خبرها

  • افشای گفت‌وگوهای مخفیانه عربستان با اسرائیل در جریان جنگ غزه + جزئیات
  • چرایی بدل شدن اردن به بخشی از سپردفاعی در خدمت صهیونیست‌ها
  • گفت‌وگوهای پنهانی عربستان با اسرائیل در جریان جنگ غزه
  • ۱۰ شکاف بزرگ در روابط رژیم‌صهیونیستی با غرب طی جنگ طوفان الاقصی
  • جعل نام خلیج‌فارس کار انگلیسی‌هاست
  • حضور رسانه‌های ترکیه در نمایشگاه دستاوردهای نظامی ایران
  • ضرورت اقدامات عملی برای توقف ماشین کشتار رژیم صهیونیستی
  • ریاض: به توافق امنیتی با آمریکا نزدیک شده‌ایم
  • هشدار اسرائیل به نمایندگان دیپلماتیک خود در سراسر جهان/ آغاز سفر منطقه‌ای وزیر خارجه آمریکا از عربستان/ دیدار وزیر امور خارجه بحرین با بشار اسد
  • سفر وزیر خارجه بحرین به سوریه پس از ۱۳ سال